نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی

ساخت وبلاگ
یکی از مهم‌ترین نکته‌هایی که از حسین هانکر می‌آموزیم، عمل بررسی معاملات خود در بازار سهام است. او هنگامی که برای اولین‌بار معامله می‌کند، متحمل ضرر و زیان می‌شود. در آن موارد، به عقب بر می‌گردد و آن معاملات را دوباره بررسی می‌کند تا متوجه شود که آیا سرمشقی در آن میان وجود دارد یا خیر. هر هفته معاملات خود را در بازار سهام دوباره تجزیه و تحلیل می‌کند تا دریابد چگونه می‌توان آن‌ها را بهبود بخشد. او می‌گوید: برای دو شرکت کار کرده‌ام. هر دوی آن‌ها ورشکست شدند. شرکت خودم را راه‌اندازی کردم و با پنج نفر دیگر شریک شدم. پس از حدود یک سال، این شراکت بسیار بد پیش رفت و با ضرر و زیان قابل توجه مالی به آن پایان دادم. آن زمان همه چیزم را از دست دادم. هرگز تا آن حد ضرر نکرده بودم. بی‌کار بودم و این بیکاری تا حدود یک سال طول کشید. اکنون، با نگاهی به گذشته متوجه می‌شوم که این دوره درس‌های بسیار ارزشمندی به من آموخت. درس‌هایی در مورد برنامه‌ریزی، مدیریت و مستندسازی همه‌چیز. از آن پس یاد گرفتم روی پای خودم بایستم. اولین روز در بازار سهام را هرگز فراموش نمی‌کنم. با حساب کوچکی معامله‌ای انجام دادم. کلید استراتژی معاملاتی من، بردهای کوچک اما مداوم است. حدود ۷ صبح بیدار می‌شوم و ابتدا اخبار را می‌بینم تا اگر خبر مهمی بود، آن روز حواسم را جمع کنم. اگر روز بسیار آرامی بود، به طور معمول سیگنال‌هایی در دو ساعت اول ظاهر می‌شوند. وارد معامله می‌شوم و سود خود و نقطه توقف ضرر خود را تنظیم می‌کنم. به طرح معاملاتی دستی اصلی خودم پایبندم؛ زیرا داشتن نظم و انضباط مهم است. در اوایل حرفه معاملاتی خودم در بازار سهام به مقطعی رسیده بودم که بیش از اندازه معامله می‌کردم. یکی از مهم‌ترین کارهایی که مردم برای بهبود مع نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 13:23

استراتژی رونالد کمبل در بازار سهام، معامله جریان اخبار است. او فقط چیزی را معامله می‌کند که آن را درک کند. این شیوه به خوبی به او خدمت کرده است. با نسبت دادن بخشی از موفقیت او به عمل چینی فنگ‌شویی، رونالد کمبل بر این باور است که راحتی محیط معاملاتی کمک می‌کند که هنگام معامله در بازار سهام، متمرکز و آرام باشد. او می‌گوید: کار من برنامه‌ریزی شده است. از حدود سال ۲۰۰۰ معامله در بازار سهام را شروع کردم. مهم‌ترین جنبه، تحلیل بنیادی بود. بنابراین در مورد شرکتی که می‌خواستم در بازار سهام معامله کنم، تحقیق می‌کردم. همچنین چند کتاب خواندم و به خودم آموزش دادم. پس از آن درگیر چارت‌ها شدم. در حال حاضر لپ‌تاپم را در مقابل خود قرار می‌دهم؛ تلویزیون را روشن می‌کنم و هر دو را با هم نگاه می‌کنم. اخبار صبحگاهی ساعت هفت است که زمان خوبی برای بیدار شدنم است. ساعت هفت بیدار و برای معامله آماده می‌شوم. وقتی برای معامله آماده هستم، اولین کاری که انجام می‌دهم این است که نگاهی به اعداد می‌اندازم تا ببینم بازار کجاست. سپس اخبار و گزارش‌های مختلف بازار سهام را می‌خوانم و به بررسی چارت‌های قیمت می‌پردازم که ببینم در طول شب چه تغییری داشته است. پیش از موقع، برای ورود برنامه‌ریزی می‌کنم. من یک دستاورد ماه به ماه می‌خواهم. تا زمانی که بازدهی در پایان ماه پنج تا ده درصد باشد، احساس می‌کنم بهای وقت و تلاش من بوده است. اگر یک دوره شکست داشته باشم، وضعیت خودم را تجزیه و تحلیل می‌کنم تا بفهمم چه چیزی را اشتباه انجام می‌دهم. زمانی که موفق هستم به خودم دستمزد می‌دهم. بیرون می‌روم و چیز قشنگی می‌خرم. برایم روانشناسی بازار سهام و تلاش، اهمیت دارد. هدف من همیشه حفظ هر حساب، خارج کردن مبلغ مازاد و واریز آن به حساب د نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 13:23

اگر تاکنون معامله‌گری در بازار سهام وجود داشته که فداکاری، کار سخت و نظم و انضباط را یک جا داشته باشد، آن معامله‌گر به احتمال زیاد پل ویلت است. پل ویلت خودآموخته‌ای است که با استفاده از یک مودم دایل آپ و یک لپ تاپ قدیمی، معاملات روزانه سهام را شروع می‌کند. او در جایی موفق می‌شود که بسیاری از معامله‌گران دیگر به ساده‌ترین قانون این حرفه، شکست خورده‌اند؛ یعنی قانون ضررهای خود را قطع کنید و اجازه دهید سودهایتان دوام یابد. پل ویلت معامله‌گری منظم است که نسبت به معاملات در بازار سهام، شدت و تمرکز یک ورزشکار در سطح جهانی را دارد. او می‌گوید: داستان من این است؛ در سال ۱۹۹۲ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم. در واقع فیلم وال‌استریت را در سال ۱۹۸۸ دیدم و با خودم گفتم این کاری است که می‌خواهم برای بقیه زندگی انجام دهم. پس از به ثمر رسیدن چند معامله، بیشتر درگیر تحلیل فنی شدم که در واقع جایگاه معاملاتی و حرفه‌ای مرا ارتقا داد. من به نحوی خودآموخته هستم. پیش از سال ۱۹۹۲ یکی از دوستان پدرم این حرفه را به من آموخت. اشتیاق من همیشه بازار سهام بود. در این زمان با همسرم آشنا شدم و با او ازدواج کردم. او کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی داشت. با دختر بسیار باهوشی آشنا شده بودم. به او گفتم که به بازار سهام علاقه دارم و می‌خواهم به حرفه‌ی معامله‌گری در بازار سهام بپردازم. او گفت: خب، یک شغل برای خودم پیدا می‌کنم و به تو در این موضوع اعتماد دارم. حدود سه سال و نیم اکثر مخارج خانه را پرداخت کرد. از آن سه سال و نیم، حدود یک سال و نیم را به فروش دستگاه کپی مشغول بودم و سپس با استفاده از یک مودم کابلی و اینترنت باند پهن به معاملات سهام بازگشتم. در آن زمان بیشتر یک فرد با ورود و خروج سریع بودم. بنابراین موفق نب نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 13:23